زهرازهرا، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پرسمان كودك

شعر معرفی خدا به کودکان

من خدا را دیدم امروز توی بارانی که بارید......   من خدا را دیدم امروز توی بارانی که بارید روی گلبرگ گلی که شادمانی کرد و خندید من خدا را بو کشیدم توی عطر پاک یک گل من شنیدم نام او را در صدای شاد بلبل من خدا را می نویسم توی قلبم شاد و خندان او همیشه پیش ما هست توی ابر و باد و باران (سرکار خانم خیبری) ...
27 ارديبهشت 1394

داستان:بهترین جای دنیا

بهترین جای دنیا همه ی گل ها و سبدهای گلخانه یک آرزوی بزرگ داشتند . دلشان می خواست برای رفتن به یک جای خوب آماده و چیده شوند امروز نوبت سبد دایره ای بود . بهترین جای دنیا همه ی گل ها و سبدهای گلخانه یک آرزوی بزرگ داشتند . دلشان می خواست برای رفتن به یک جای خوب آماده و چیده شوند امروز نوبت سبد دایره ای بود . گل ها خوشحال بودند . گل رز گفت : فکر می کنید ما را کجا ببرند ، خدا کند ما را روی ماشین عروس بگذارند . گل رز گفت : شاید هم به یک مهمانی یا جشن تولد برویم . سبد گفت : ساکت  ، حواستان باشد درست و مرتب بایستید . گل صورتی گفت : شاید هم تاج گلی شویم بر سر مزاری به هرحال همه  ی این ها خوب است . سبد گفت :...
21 ارديبهشت 1394
1